"من مهم نیستم": عدم حساسیت عاطفی چیست

هر کسی آستانه تحمل روانی خاص خود را دارد و هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که واکنش به استرس شدید چه خواهد بود. گاهی اوقات یک فرد دیگر هیچ احساسی را تجربه نمی کند و نسبت به همه چیز بی تفاوت می شود. این وضعیت خطرناک است زیرا می تواند به یک اختلال روانی جدی تبدیل شود.

تقریباً همه دوره هایی از عدم حساسیت عاطفی را تجربه می کنند. در برخی موارد، مغز به سادگی بخشی از عملکردها را خاموش می کند و ما کاملاً مکانیکی زندگی می کنیم. این نه خوب است و نه بد. افراد مختلف رویدادهای یکسان را متفاوت درک می کنند. ما به یک مرکز کنترل متصل نیستیم، به این معنی که نمی‌توانیم به آنچه در حال رخ دادن است به همان روش پاسخ دهیم. به نظر می‌رسد یک فرد از نظر عاطفی بی‌حس می‌شود و نسبت به همه چیز، از جمله موقعیت‌هایی که قبلاً واکنشی پرنشاط را برانگیخته‌اند، بی‌تفاوت می‌شود.

عدم حساسیت عاطفی چیست

احساسات جزء لاینفک زندگی انسان هستند. آنها خواسته ها و اعمال ما را هدایت می کنند، باعث می شوند برای بیشتر تلاش کنیم و به دستاوردهای خود افتخار کنیم، غمگین، عصبانی، ناراحت، شگفت زده، عشق. هر احساسی دارای سایه های بسیاری است که تصویر رنگارنگی از تجربه زندگی را می سازد.

عدم حساسیت عاطفی فقط بی تفاوتی نیست، بلکه توانایی درک دنیای بیرون و ارزیابی هر چیزی که در اطراف اتفاق می افتد را سلب می کند. اجازه کار، برقراری ارتباط و زندگی عادی را نمی دهد. سرگرمی ها، علایق، روابط با مردم بیهوده و غیر ضروری می شوند، زیرا هیچ احساسی وجود ندارد: فرد نمی خواهد کاری را انجام دهد که شادی یا لذت را به ارمغان نمی آورد. چرا حرکات بی معنی انجام دهیم؟

مسئولیت ها موضوع دیگری است، باید انجام شود، در غیر این صورت به ته می روید. و همه چیز فراتر از آن - ملاقات با دوستان، سرگرمی، سرگرمی ها، انگیزه های خلاقانه - به احساسات و خواسته ها گره خورده است.

بسیاری از مردم بی‌حساسیت را به عنوان یک مکانیسم مقابله‌ای نجات‌بخش اشتباه می‌کنند. این درست نیست. این واقعاً کمک می کند که هر از گاهی احساسات خود را خاموش کنید تا روی کارهای مهم تمرکز کنید، زیرا تندخویی بیش از حد فقط آسیب می زند. چیز دیگر بد است: ما اغلب فراموش می کنیم که به عقب برگردیم و از نظر ذهنی در یک موقعیت دشوار زندگی کنیم. احساسات باقیمانده در درون جمع می شوند و دیر یا زود خود را احساس می کنند.

عادت به خاموش کردن احساسات به منظور از بین بردن هر گونه احساسات ناخوشایند را اجتناب می نامند و این بهترین مکانیسم دفاعی نیست. عدم حساسیت طولانی مدت نشان دهنده نقض جدی است، در چنین مواردی لازم است با یک متخصص تماس بگیرید. در اینجا چند علامت وجود دارد که باید مراقب آنها بود:

  • از دست دادن علاقه به فعالیت های اجتماعی؛
  • احساس بی فایده بودن و جدایی؛
  • خستگی عاطفی و فیزیکی، از دست دادن قدرت؛
  • بی تفاوتی کامل، نه احساسات مثبت و نه منفی؛
  • بی حالی عمومی، مشکل در فعالیت های روزانه؛
  • ناتوانی در تفکر عمیق و درک اطلاعات پیچیده؛
  • مشکلات در بیان احساسات با کلمات و توضیح آنها برای دیگران؛
  • میل به بستن در خانه و ملاقات نکردن با کسی.

علل عدم حساسیت عاطفی

اغلب، این وضعیت در پاسخ به درد مداوم، جسمی یا روحی رخ می دهد. فردی که مجبور است عذاب را بی اختیار تحمل کند، سعی می کند احساسات را از بین ببرد و سپس برای او آسان تر می شود. در ابتدا کمک می کند، اما با گذشت زمان مشکل بدتر می شود. مشکل اینجاست که دیوار بلندتر و متراکم تر می شود و با گذشت زمان هیچ شکافی در آن باقی نمی ماند که حداقل برخی از احساسات مثبت یا منفی بتوانند در آن نفوذ کنند.

راه بسته خواهد شد تا زمانی که حدس بزنیم از درب بریده باشیم.

در میان محتمل ترین علل، مشکلات روانی است، از جمله:

  • افسردگی؛
  • آزار روانی و جسمی؛
  • وابستگی شیمیایی؛
  • فشار؛
  • غم و اندوه
  • تجربه ترومایی و اختلال پس از سانحه؛
  • افزایش اضطراب یا اختلال اضطرابی.

عدم حساسیت عاطفی اغلب پس از شوک ایجاد می شود، به ویژه در افرادی که برای مدت طولانی توسط والدین یا شرکای بد آزار مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. به عنوان یک قاعده، قربانیان خشونت نمی توانند بر آنچه برای آنها اتفاق می افتد تأثیر بگذارند، و بنابراین به خود نزدیک می شوند، زیرا این تنها راه حفاظتی موجود است. تجارب دشوار بارها و بارها برمی گردند: حتی وقتی همه چیز به پایان می رسد، فرد سعی می کند از موقعیت ها، گفتگوها و احساساتی که او را به یاد گذشته می اندازد اجتناب کند.

در افراد مضطرب، عدم حساسیت عاطفی به عنوان نوعی مکانیسم جبرانی ایجاد می شود که به شما امکان می دهد سطح بالایی از استرس را تا حد قابل تحمل کاهش دهید. علاوه بر این، برخی داروها می توانند باعث ایجاد آن شوند. این عارضه جانبی تقریباً در تمام داروهای روانگردان مشاهده می شود.

او چگونه درمان می شود

هیچ درمان جهانی برای بی حساسیتی عاطفی وجود ندارد، هر مورد فردی است. دوستان، اقوام، گروه های حمایتی نمی توانند با تمام تمایل خود کمک کنند، زیرا آنها نمی دانند چگونه. بهترین راه حل این است که با یک روانشناس مشورت کنید. او می تواند علل ریشه ای را تعیین کند و با بیمار این وضعیت را برطرف کند.

شما نباید انتظار یک نتیجه فوری داشته باشید: جعبه هایی که در آن احساسات زندگی نشده پنهان شده اند باید با دقت باز شوند و در هر موقعیت تجدید نظر کنند. اگر همه چیز به درستی انجام شود، توانایی احساس به تدریج بازیابی می شود. دو روش رایج برای درمان عدم حساسیت عاطفی عبارتند از:

درمان پذیرش و مسئولیت. تمرکز بر رشد آگاهی، توانایی تشخیص و تفسیر تجربه عاطفی "همانطور که هست". بیمار یاد می گیرد که واکنش های مخرب خود را بشناسد و آنها را با واکنش های سازنده جایگزین کند.

درمان شناختی- رفتاری. به رشد توانایی درک و بیان احساسات توجه بیشتری دارد. بیمار یاد می گیرد که آگاهانه نگرش های منفی را با نگرش های مثبت جایگزین کند. علاوه بر این، این روش به ارزیابی متفکرانه موقعیت های مختلف و انتخاب پاسخ عاطفی مناسب کمک می کند.

عدم حساسیت همیشه با رویدادهای دراماتیک توضیح داده نمی شود. اغلب در کسانی که در استرس دائمی زندگی می کنند و تا حد زیادی کار می کنند ایجاد می شود. در این مورد، روانشناسان توصیه می کنند که در شیوه زندگی تجدید نظر کنید.

چگونه تعادل روانی را حفظ کنیم

با رعایت چند قانون ساده می توان از بی حسی عاطفی جلوگیری کرد.

1. تمرینات خود را انجام دهید

بارهای ورزشی بهترین درمان برای عدم حساسیت عاطفی هستند. هنگامی که ما به طور فعال حرکت می کنیم، مغز اندورفین تولید می کند که خلق و خو را بهبود می بخشد و باعث افزایش انرژی می شود. فقط بیست دقیقه در روز می‌تواند به بهبود سلامت روان کمک زیادی کند.

2. بهداشت خواب را به خوبی رعایت کنید

خواب با کیفیت معجزه می کند. شما فقط باید شرایطی را برای او ایجاد کنید: یک تخت راحت، یک اتاق تاریک، نه گوشی هوشمند در رختخواب و نه تا دیروقت بیدار ماندن.

3. مراقب غذا باشید

غذا یک سوخت حیاتی برای بدن است. این یک ماشین ایده آل است، اما اگر آن را با چیزی پر کنید، مطمئناً از کار می افتد. اگر غذاهای مضر را با غذاهای سالم جایگزین کنید و زمانی که واقعاً می خواهید غذا بخورید، به زودی سلامت شما بهبود می یابد.

4. سطح استرس خود را کاهش دهید

اکثر افراد بی احساس مشکلات حل نشده زیادی دارند. آنها به تدریج جمع می شوند و به بار غیرقابل تحمل تبدیل می شوند. در نهایت، مغز به سادگی نمی تواند بار اضافی را تحمل کند و به حالت محدود می رود. برای جلوگیری از این اتفاق، استراحت و بازیابی منابع خود بسیار مهم است.

5. یاد بگیرید احساسات را بشناسید، بیان کنید و زندگی کنید

هرکسی که برای مدت طولانی نسبت به همه چیز بی تفاوت بوده است به سادگی فراموش می کند که چه چیزی احساس می کند و به برداشت ها پاسخ می دهد، زیرا مهارت های بی ادعا با گذشت زمان کسل کننده می شوند. میتونه بدتر باشه افرادی که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند، نمی‌دانند احساسات چیست زیرا اجازه نداشتند آن‌ها را تجربه کنند. خوشبختانه، هوش هیجانی را می توان توسعه داد.

6. به دنبال کسانی باشید که آماده حمایت شما هستند

داشتن دوستان و خانواده ای که آماده کمک در مواقع سخت هستند، خوب است. گاهی اوقات فقط صحبت از صمیم قلب کافی است تا مشخص شود که چه کاری باید انجام شود. اما اگر کسی برای اعتماد وجود ندارد، به دنبال گروه های حمایتی باشید، به یک درمانگر مراجعه کنید، فقط تنها نباشید.

عدم حساسیت عاطفی به خودی خود از بین نمی رود، مسیر بهبودی طولانی و دشوار است. شما باید خودتان را تغییر دهید و رابطه خود را با دنیای بیرون تغییر دهید. اما قطعا موفق خواهید شد. بالاخره این کار برای بازگرداندن دوباره طعم زندگی انجام می شود.

پاسخ دهید